بزرگ ترین روز حج

عید قربان بزرگ ترین روز حج محــــــسوب می شود؛ چنــــــان كه از امام صــــادق(علیه السلام) نقل است كه در جواب مــــعاویه بن عمــــار كه از ایشان

درباره «یَوْمَ الْحَجِّ اْلأَكبَرِ»(1) پرســــــیدند، فرموند: «آن، روز عیــــدِ قربان اســــت.»(2) از آن جهــــت می توان گفــــــت عیــــد قربان تجلی توحــــــید بوده

و نمادی از تجلی انسجام اسلامی در ایام حج است.

قربان؛ عید همه مسلمین

عید قربان یكی از اعیاد مهم مسلــــمین است كه برخلاف بســــیاری از اعیاد، مورد اختلاف نیســــــت؛ چراكه هــــــــمه فرق مســــلمین این روز را عید

محسوب می كنند؛ لذا در دعای مخصوص قنوت نماز عید می خوانیم: «اللهم انی اسألك بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمــــین عیدا و لمحمد صلی

الله علیه و آله ذخرا و شرفا و كرامة و مزیدا...؛ بارالها! به حق این روزی كه آن را برای مســــــــلمانان عید و بــــــرای محــــــمد(صلــــی الله علــــیه واله
 
ذخیره و شرافت و كرامت و فضیلت قراردادی...» و بدین گونه عید را فقط مخصوص مؤمنین ندانسته، همه مســــــــلمین را در آن ســــــــهیم مــی دانیم

و اعتقاد داریم این گردهمایی عظیم رهیافتی برای رسیدن به اعـــــــــتصام به حبل الله(3) است كه یكی از مهم ترین دستورات اجتماعی اســلام است.

بنا بر این با توجه به مبــــاحث مطــــــرح شده، مناســــــك حج كه در اوج عظمت آن عید قربان قرار دارد، علاوه بر رســــــیدن به توحید عاملی است مؤثر

برای نیل به انسجام و همبستگی هر چه بیشتر مســلمانان. لذا بزرگان دینی ما به این مــــسأله بارها تأكید كرده اند كه بهــــترین عمل در این روز برائت

از مشركین و شیاطین حقیقی عالم است و این مهم میســر نمی شود مگر با انســجام و همدلی تمامی مســــلمین با هر فكر و عقیده و مسلكی كه

باشند.

قربانی، نماد وارستگی و مساوات

حجاج در ادامــــه اعــــــمال روز عید با كــوله باری از عــقیده و جهاد، رو به ســنّت قربانی می آورند و آن را به پیشــــگاه پروردگــــار هدیه می كنند و به

دستور الهی جامه عمل می پوشانند كه فرمود: «فـَمَنْ تَمَتَّعَ بِالعُمْرة اِلَی الحَجِّ فـََمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ.»

(4) آن كــسی كه به قــــربانگاه مــی رود و گوسفندی را ذبح می كند، در حقیقت با حركتی نمادین عزم از میان بردن هوس ها و وابســــتگی هایــــش

را می كند و آماده ایثار و فداكاری می شود. این عمــــل را از آن جهت كه عــــبادت و وسیــــله تقرّب به خــــداست، قربان گویند.(5) چنــــــان كه امام

سجاد(علیه السلام) ضمن پرسشی از شبلی پرسیدند: «آیا به هــنگام سربریدن قربانی، نیــــت كردی كه با تمســــك به حقیــقت تقوی و ورع حلقوم

طمع را قطع كنی ... »(6)

بخشش و قربانی و تقــسیم آن در میان مــــردم بویژه تنگ دستان به معــــنای دستگیری و تعاون است. وقتــــی حاجی در روز عید به شــــكرانه انجام

مناسك حج، موظف می شود تا حیوانی سالم و كامل را بكشد و گوشت آن را به نیازمندان بدهد، این عمل خود عامل نزدیك شــــــدن به خدا می گردد

و انسان را مشمول عنایت الهی می سازد و هم بر حسب مصرف، عامل ایجاد محبّت بین انســــان و افراد جامعه می شــــود. این گونه اســــت كه بین

مسلمانان رابطه ای صمیمی به وجود می آید كه خود یكی از عوامل و زمینه های انســــجام است و بدین صــــورت تعاون و همبــــــستگی اجتماعی در

اعمال خیر و نیكوكاری در میان مردمان افزایش می یابد. از طــرف دیگر، اگر تقســــــیم قربانی صحیح انجام گیرد، میلیــــون ها گرســــنه سیر می شوند

و بدینوسیله بین غنی و فقیر، ارتباط برقرار می گردد. این همان انسجام و همدلی مورد توجه شارع است.

از دیگر نمادهای قربانی «مساوات » است؛ به طوری كه تقسیم گوشت قربانی به ســه قســمت و استــــفاده شخص حاجی از آن(7) شــاهد گویایی

بر این مســاوات اســت. و در این صــــــورت یكی از مصــــادیق تفرقه (امتیازاتی كه انســان برای خود قائل شده است) از بین مــــی رود و هــمه به این

قول پیامبر اعظم(صلی الله علیه واله) رجوع می كنند كه درخطــبه حجة الوداع فرمود: «مردم! پروردگار همه شــــما یكی است و پدر هـــمه شـما یكی

اســت؛ همه از آدم هســتید و آدم از خاك است؛ عــرب را بر عجم فضــیلتی نیست، مــگر به تقوا.»(8) این عمــل در حجّ، عدالت اجــتماعی اســلام را

منعكس می كند و خود عاملی است بر انسجام و اتحاد بین همه مسلمین جهان.


منبع: روزنامه ایران، با تصرف و تلخیص

_______________

1- توبه : ۳

2- كافی، ج،۴ ص۲۹۰

3- «واعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَمیعـًا و لاتَفَرَّقوا؛ و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراكنده نشوید!»
آل عمران۱۰۳‎/

4- «و حج و عمره را برای خدا به اتمام رسانید و اگر محصور شدید [و موانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری اجازه نداد كه پس از احرام
بستن، حج را كامل كنید] پس آنچه از قربانی فراهم است [ذبح كنید و از احرام خارج شوید.].» بقره‎/ ۱۹۶

5- مجمع البحرین، كلمه قرب، ج،۲ ص۴۸۰

6- مستدرك الوسائل ج،۱۰ ص۱۷۱.

7- فَِاذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فكلُوا مِنْها وَ اَطْعِمُوا القانِعَ وَ المُعْتَرَّ ؛ حج‎/ ۳۶

8- ابن سعبه، تحف العقول، بیروت: مؤسسة الاعلمی، ۱۳۹۴ ق، ص ،۳۰ ضمن خطبه حجةالوداع





عید مشترک همه ادیان


جهان امروزی، جهان اختلاف و نزاع و درگیری بین انســان هاست. از همین رو باید با پیدا کردن اشتراکات جهانی و تمرکز بر روی آن، قدری از التهابات کاست.

یکی از اشتراکات مهم بین بسیاری از انسان ها، دین دار بود آن هاست. ســیاری از انسان‌ها را پیروان ادیان الهی تشکــیل می‌دهند. در میــان ادیان آسمانی،

اسلام، مسیحیت و یهودیت، ادیانی ابراهیمی هستند و انعکاس مقــام والای توحیدی حضرت ابراهیم (علیــه السلام) را می‌توان به وفور در قرآن و حتی تورات و

انجیل هم مشاهده کرد. لذا ما می‌توانیم حضرت ابراهیم (علیه السلام)را پدر مشترک و مرکز تجلیگاه دین الهی و وسیله ی نزدیکی و اتحاد با یکدیگر قرار دهیم.

به عنوان نمونه، خداوند در قرآن کریم درباره ی ایشان می‌فرماید:

"(به یاد آورید) زمانی که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمایش فرمود و او از عهده ی همه ی آن‌ها بر آمد، خداوند فرمود من تو را برای مردم امام قرار

دادم ..."(البقرة/124)

همچنین در تورات آمده:

"...و خداوند به ابراهیم چنین گفت: پیمان من با تو این است که پدر جمهور امت ها(2) بوده باشی ..."

و همچنین در انجیل حضرت عیسی (علیه السلام)خطاب به قوم خود می‌فرماید: "... پدر شما ابراهیم با دیدن دوران من خوشحال شد ..."

لذا اگر ما پیروان ادیان آسمانی بتوانیم در شخصیت و دین فطری و الهی که به وسیله ی حضرت ابراهیم (علیه السلام)مطرح شده است، تفاهم به وجود آوریم،

قطعا می‌توانیم با یکدیگر همزیستی مسالمت آمیزی داشته باشیم.

به طور مثالی عملی برای بهره گیری از این اشتراک و همزیستی مسالمت آمیز، قرآن کریم درباره ی آن حضرت می‌فرماید: "او انســانی کاملا راستگو و راست


کردار بود."(مریم/41)

از این توصیف، ما می‌توانیم این قضیه را به عنوان قانون و اصل مشترک دینی خودمان بپذیریم که همگی باید راستگو و راست کردار باشیم.

اما مگر ابراهیم خلیل پروردگار، چه کرده بود که چنین جایگاهی در تاریخ بشریت پیدا کرد؟! باز هم در این زمینه با مراجعه به کتب آسمانی و تاریخ مــتوجه می‌شویم

ایشان در طول حیات خویش بارها مورد آزمایش‌های گوناگون الهی قرار گرفت و از هــمگی آن‌ها ســربلند بیرون آمد. یکی از آن آزمایش‌های عظیم الهی که ابراهیم

خلیل الرحمان از عهده ی آن هم برآمد و به مقام امامت نایل گشت، ذبح جگرگوشه ی خویش، یعنی اسماعیل (علیه السلام)بود. اعطای اسماعیل (علیه السلام) به

ابراهیم (علیه الســلام)از طرف خدا خود آزمایــــش دیگــــری بود که در ســــن پیری به آن حضرت عطا شــــده بود. اما با وجود این و علیــــرغم علاقه ی شدید ابراهیم

(علیه السلام)به اسماعیل (علیه السلام)، او لحظه‌ای در اجــرای فرمان پروردگار خویــــش درنگ نکرد. ولی تقــــدیر خــداوند، غیر از این بود و چــاقوی اطــاعت الهــی

گلوی اسماعیل را ندرید.

باری از آن هنگام، این روز از طرف خدا برای همگان عید اعــــلام شد. عیــــد قربان، عید اطاعت محض بنده در برابر مولای خویش است. بنابراین فقــــط مخــــتص ما

مسلمانان نیست. زیرا همه بنده ی اوییم و او مولای همه ی ما و ابراهیم (علیه السلام)هم از جانب او محل اشتراک و پدر ماست. پس همه ی عالمیان باید جشن

قربان بر پا کنند ...
فلسفه قربانی در منا

سفر حج در حقیقت یک هجرت بزرگ است، یک سفر الــــــهی است، یک میدان گســترده خود ســــــازی و جهاد اکبر است. مراسم حج در واقع عبادتی

را نشان می‌دهد که عمــیقا با خاطره مجــــاهدات ابراهیم و فرزندش اســماعیل و همســــرش هاجر آمیخته است، و ما اگر در مطــــالعات در مورد اسرار

حج از این نکته غفـلت کنیم بســیاری از مراســــم آن به صــــــورت معمــــا در می‌آید، آری کلــــید حل این معما توجه به این آمیــــختگی عمیــق اســــت.

هنگامی که در قربانگاه در ســرزمیــن منا مــی‌آییم، تعجــب می‌کنیــــم این همه قربانی برای چیست؟ اصولا مگر ذبح حیوان می‌تواند حلقه‌ای از مجموعه

یک عبادت باشد؟! اما هنــــــگامی که مسأله قربانی ابراهیــــم را به خــاطر می‌آوریم که عزیزترین عزیزانش و شــــــیرین‌ترین ثمره عمرش را در این میدان

در راه خدا ایثار کرد، و بعدا سنتی به عنوان قربانی در منا به وجود آمد، به فلسفه این کار پی می‌بریم.

قربانی کردن رمز گذشت از همه چیز در راه معبود است، قربانی کردن مظهری است برای تهی نمــــــودن قلــــــــب از غیر یاد خدا، و هنـــگامی می‌توان از

این مناسک بهره تربیتی کافی گرفت که تمـام صحنه ذبح اســــــماعیل و روحیات این پدر و پسر به هنــــــــگام قربانی در نظر مجسم شود، و آن روحیات در

وجود انسان پرتو افکن گردد.

اما هنگامی که مسأله قربانی ابراهیــــم را به خاطر مــــی‌آوریم که عــزیزترین عــزیزانش و شـــیرین‌ترین ثــــمره عمرش را در این مــــــــیدان در راه خدا ایثار

کرد، و بعدا سنتی به عنوان قربانی در منا به وجود آمد، به فلسفه این کار پی می‌بریم

هنگامی که به سراغ جمرات (سه ستون سنــــــگی مخــصوصی که حجاج در مراسم حج آنها را سنگباران می‌کنند و در هــــر بار هفــت ســنگ با مراسم

مخصوص به آنها می‌زنند) می‌رویم این معما در نظر ما خودنمایی می‌کند که پرتــــاب این همه سنگ به یک ســتون بی‌روح چه مفــــهومی می‌تواند داشــــته

باشد؟ و چه مشکلی را حل می‌کند؟ اما هنگامی که به خاطر می‌آوریم اینها یادآور خاطره مبارزه ابراهیم، قهــــرمان توحید با وســوســه‌های شیطان است

که سه بار بر سر راه او ظاهر شد و تصــمیم داشت او را در این میــــدان جهاد اکبر گرفتار ســستــی و تــردید کند، اما هر زمــان ابراهیم قــــهرمان، او را با

سنگ از خود دور ساخت، محتوای این مراسم روشنتر می‌شود.

مفهوم این مراسم این است که همه شما نیز در طول عمر در میدان جهاد اکبر با وســوسه‌های شــــیاطین روبرو هستید، و تا آنها را سنگــسار نکنید و از

خود نرانید پیروز نخواهید شد. اگر انتظار دارید که خداوند بزرگ همــانگونه که ســــلام بر ابراهیم فرستاده و مکتــــــب و یاد او را جاودان نموده به شــما نظر

لطف و مرحمتی کند باید خط او را تداوم بخشید.

و یا هنگامی که به صفا و مروه می‌آییم و می‌بینیم گروه گروه مردم از این کوه کوچک به آن کوه کوچکــــــــتر می‌روند، و از آنجــا به این باز می‌گردند، و بی

آنکه چیزی به دست آورده باشند این عمل را تکرار می‌کنند، گاه می‌دوند، و گاه راه می‌روند، مســــلما تعجب می‌کنیم که این دیگر چه کاری است، و چه

مفهومی می‌تواند داشته باشد؟!

اما هنگامی که به عقب بر می‌گردیم، و داستان سعی و تلاش آن زن با ایمــــان هاجر را برای نجــات جان فرزند شیــــرخوارش، اسمــاعیل، در آن بیــابان

خشک و سوزان به خاطر می‌آوریم که چــــگونه بعد از این ســــعی و تلاش خداوند او را به مقصدش رسانید چشــــمه زمزم از زیر پای نوزادش جوشــیدن

گرفت، ناگهــــــــان چرخ زمان به عقب بر می‌گردد، پرده‌ها کنار می‌رود، و خود را در آن لحظه در کنار هاجر می‌بیــــنیم، و با او در سعی و تلاشش همگام

می‌شــــویم که در راه خدا بی سعی و تلاش کسی به جایی نمی‌رسد!

و به آسانی می‌توان از آنچه گفتیم نتیجه گرفت که حج را باید با این رموز تعلیم داد، و خاطرات ابراهیم و فرزند و همسرش را گام به گام تجسم بخشید،

تا هــم فلســفــــه آن درک شــــود و هم اثرات عمــــــــیق اخــــــلاقی حــــج در نفوس حجــــــاج پرتو افکن گردد، که بدون آن آثار، قــشری بیش نیست.

« برگرفته از تفسیر نمونه، جلد 19، صفخه 125، تالیف: زیر نظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی »